مدیر مدرسه
بسم الله الرحمن الرحیم
لابد روزگار بدی شده است. حکما روزگار سختی شده است. همین که مدیر مدرسه این طور رفتار می کند. مدرسه یی با بهترین شاگردان ممکن. مدرسه یی با بهترین مدیر ممکن. برای مهم ترین درس ممکن رشته ی ریاضی فیزیک چه کسی را انتخاب کرده؟ یک دست و پا چلفتی ِآسمان جل ِبی سر و پا را ! حیف واژه ی شریفی مثل دبیر که نویسنده یی مثل من مجبور است برای او استفاده کند.
لابد روزگار بدی شده است. حکما روزگار سختی شده است. همین که مدیر مدرسه این طور رفتار می کند. دیروز آمده و به دبیر ریاضی ِ دست و پا چلفتی ِ آسمان جل ِ بی سر و پایش می گوید : خواهش می کنم خوب درس بدهید!!! عجب! کار دنیا را نگاه کن به کجا کشیده شده است!!! اصلا تا آخر این پست علامت تعجب بگذارم کم گذاشته ام. آهای خواننده ی این صفحه ی مجازی! با توام! آب دست ات است بگذار زمین بیا با هم برای این مدیر محترم گریه کنیم. البته باید آرام گریه کنیم. خب نباید کسی بفهمد.
لابد ... حکما ... (اصلا خودت هر چه قید از این دست بلدی را جای این واژه ها بگذار ) روزگار بدی شده است. آدمی با این چشم های کوچک چه چیزهای بزرگی می بیند! حالا با توام! خالق! با لولی وش شورانگیزت چه می کنی؟ مدیرش کرده یی که به یک مشت دست و پا چلفتی ِ آسمان جل ِ بی سر و پا رو بیندازد؟
این ها شکایت نیست. حکایت است. می خواستم این جا برای ماه ترین ماه خدا بنویسم . می خواستم این جا غزل بنویسم. می خواستم این جا بنویسم : خدا ! من ریاضی درس دادن بلد نیستم... .
**************************
پی نوشت : حسن کنایه نویسی در این است که آن هایی که نباید حرف های ات را بفهمند نمی فهمند و آن هایی که باید بدانند می دانند و می فهمند و حتی ممکن است به عمق فاجعه هم پی ببرند و ... .