بسم الله الرحمن الرحیم

     خب آدم آهنی هم بود به روغن سوزی می افتاد ... رسما برای خودم هم وقت ندارم ... گاهی وقت ها همه ی کارها گره می خورد ... تو اما نگاه می کردی ام ... سوال های اش خسته ام کرده بود ... راست اش را بگو ... نگاه می کردی ام ؟ ... ناگهان برخواست ... قرآن را برداشت ... خسته بودم ... روز قبل ش روز خوبی نبود ... کارها خوب پیش نرفته بود ... سوره یی که آمد را دوست دارم ... لرزش صدا دست خودم نبود ... حس می کردم روی صندلی نیستم ... تا به تو رسیدم ... می خواستم تو را فریاد بکشم ... لعنت بر این روزهای مرده ی بروکرات ... تو را گریستم اما بدون اشک ... نا محرم بود ... نمی شد ... صدای ضربان قلب ام را به وضوح می شنیدم ... تمام صفحه تمام شد ... دوباره شروع کرد ... من هم ... گاه به لب خند وادارش کردم ... شاید هم او من را ... و اما راجع به کهیعص عارض ام که ... شما لطف داری برادر ... اصلا حاضری گفتم که از روی لیست نگاه ات را برداری ... نگاه ات را برداری یعنی پیدای ام کنی ... خیلی وقت است گم شده ام ... برادر ؟ ... من برادر توام ؟ ... دوست دارم باشم ... ولی نمی دانم تو هم دوست داری ؟ ... اس ام اس های ام را می خواند ... اما من به او چنین اجازه یی نداده ام ... قرار شده است از این به بعد رعایت کند ... من نمی خواستم ... مردد بودن سخت است ... می فهمی ؟ ... می دانم زیادی دارم سخت می نویسم ... اما بیا و خودت با به بفهمی بزن ... سادگی سخت است ... سینه ی آدمی را می ترکاند ... اشک که جای خود دارد ... بابا را دوست دارم ... نمی دانم می داند یا نه ... احتمالا می داند ... از من راضی نیست ... احمق نیستم ... می فهمم ... یارب این نای و نی و ما و من و دم دمه چیست ؟ ... همه ی مشکل از نمی دانم کجا شروع می شود ... بابا سخت است ... بی عرضه نیستم ... زورم نمی رسد ... دو راهی سختی ست ... اگر کسی بخواهد هر دو راه را برود نمی شود ؟ ... نه منظورم این است که هر دو را باهم برود ؟ ... تازه شاید وسط هایش بشود هر سه ... آن وقت احتمالا از هم پاشیده خواهم شد ... خوب است ... دیگر لازم نیست من را تحمل کنی ... می روی و برادری پیدا می کنی که وب نوشته های ش را مردم بفهمند ... برادر ؟ من برادر توام ؟ دوست دارم باشم ... ولی نمی دانم تو هم دوست داری ؟ ... این حرف ها را یک بار دیگر هم گفته بودم ؟ ... نشانه های ات را می بینم ... کور نیستم ... سنگ هم ... وضع را عوض کن ... بتکان ام ...

     ****************************

پی نوشت : برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر ...